دیروز روز پنجم بود و من دوباره عصبانى شدن رو تجربه کردم. به نظرم چیزى که باعث میشه فکر کنم عصبانیت بده و تغییرش بدم نگاه عموم به عصبانیته و اینکه کسى که عصبانى میشه عصبیه. ولى فهمیدم یه دلیل عصبانیتم اینه که بقیه فکر میکنن بچه اى هستم که نیاز به حمایت داره و رفتارهاى من اینو بهشون میرسونه و تصمیم گرفتم رفتارهامو تغییر بدم به انسانى کاملاً مستقل تر . در این نقطه ازدواج به صورت یه شکل مستقل ارتباطى میتونه به آدم کمک کنه. مثلاً آدم باید در اینکه غذا چى بخوره و چقد بخوره خودش تصمیم گیرنده باشه نه مامانها و میزبانها یا مثلاً خودش تعیین کنه چه ساعتى از مهمونى بلند شه بره خونش نه میزبان یا اینکه مثلاً چى بخره چى نخره تفریحات کجا بره .

از این به بعد بیشتر و دقیقتر انجامشون میدم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها