امروز روز دوم بود. امروز خشمگین شدم. علیرضا در طرز استفاده از وسایل خیلى راحته. انگار وسایل در اختیارشن و براش مهم نیستن. برعکس من. انگار من در اختیار وسایل هستم و خیلى مراقبشونم. در حالیکه هزارتا کار واجب با موبایلم داشتم شارژش تموم شد و زدم به شارژر و یهو دیدم شارژ نمیکنه و خرابه . فهمیدم به خاطر استفاده علیرضاس. از تلفن خونه زنگ زدم بهش و با عصبانیت بهش گفتم که اینطورى شده و من هزار بار به تو گفتم لطفاً شارژر خودت رو استفاده کن و به مال من دست نزن و اونم گفت نمیدونم چرا اینطورى شده و این هر لحظه عصبى ترم میکرد و گفتم معلومه که نمیدونى. وسیله اى رو که اصلاً برات مهم نیست چطور میشه بدونى چه بلایى سرش آوردى و خلاصه خدافظى کردم و قطع کردم.

نتونستم و نمیتونم احساسم رو مدیریت کنم. یه گوشیم رو هم انداخته توى آب اشتباهى. 

علیرضا با یه شارژر جدید اومد و ازم عذرخواهى کرد و من هم شرمنده شدم! بعد دوباره شب گفت شارژرت رو بده و من گفتم هرگز!

وقتى میگفتم هرگز دلم میخواست گریه کنم : از اینکه انقدر خودخواهم و همزمان وسایلم رو دوست دارم.

یه پروسه بدیه که توش میفتم.

کشف امروزم این بود که اگه براى بار سوم به بعد اشتباه کنید هر چه تعداد بارهاى تکرار اشتباه بیشتر شه من بدتر و بدتر و بدتر قاطى میکنم دیگه نمیتونم کلماتم رو کنترل کنم و تند تند از دهنم خارج میشن. خدا رو شکر خیلى بى ادب نیستم وسیله مسیله پرت نمیکنم.

کشف دیگه امروزم این بود که خیلى حساسم یعنى نسبت به جزییات سریع شاخکم تیز میشه و متوجه ایراد داستان میشم و خب این باعث میشه نسبت به یه آدم معمولى بیشتر عصبانى بشم

علیرضا میگه من همیشه منطقى عصبانى میشم و واقعیه دلیل عصبانیتم اما نحوه ابرازم خیلى تنده. راست میگه.

خدایا کمکم کن درستش کنم. تنها عادت خیلى زشتیه که در ارتباط با دیگران دارم.

اون لحظه که عصبى میشم دیگه نمیفهمم چى میشه.آهان! یه چیز یادم اومد! من اون لحظه که خشمگین میشم به خودم حق میدم که باید همون لحظه دهنتو وا کنى سمیرا وگرنه طرف اصلاً حواسش به تو نیستا! آخه بدبختى با وا کردن دهنم هم حواسش پى من نمیفته، میفته؟


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها